برترین مد روز

داشتم با ی دختر تو تلگرام چت میکردم ...دختره پرسید ساکن کجایی؟؟؟

منم الکی گفتم:لندن

پرسید کدوم خیابونش؟؟؟

منم ک اونجارو بلد نبودم 

گفتم خیابون امام...

بیشعور بلاکم کرد‌...

خب چیه مگه همه شهرا خیابون امام ندارن....

دیروز کنار دخترخاله چهارسالم نشسته بودم اونم داشت تخمه میشکوند،دستمو دراز کردم از تو بشقابشتخمه بردارم ...دخترخالم زودتر از من بشقاب تخمه رو برداشت و گذاشت اونورش .ی دونه از تو بشقاب تخمه برداشت گرفت سمتم و گفت:بیا اینو بخور ،بقیشوم همین مزه رومیده...

خالم جلومو نگرفته بود سرمو کوبیده بودم ب دیوار...ب حال خودم افسوس میخورم من همسن اینا بودم با تخمه آب نمیخوردم تا نکنه تو بدنم جوونه بزنه.

یکی از دخترای فامیل دعوتم کرده ب گروهشون تو تلگرام ....

اسم گروهشون<<حرف بزنی .حذف ،بخندی.حذف>>....

بعد ی مدت پی ام دادم تو گروه:پس الان چیکار کنیم؟؟؟؟

ب صانیه نکشید بیرونم انداخت... اس ام اس دادم بهش :چرا حذفم کردی؟؟؟؟؟؟؟/

جواب داده:چون حرف زدی؟؟؟؟

اس دادم پس چرا این گروهو ساختی؟؟؟!!!!

ج داده:ساختم این گروهو واسه سکوت و آرامش

من

سهراب قایقت جا داره منم ببر...

اگه تلگرام ی شبکه اجتماعی ایرانی بود ملت اعتراض میکردن ک مختلطش کنید...حالا ک مختلطه پسرا گروه زدن<<دختر نیاد >>

دخترا گروه زدن<<ورود آقایان ممنوع>>

واقعا فاز این ملت چیه؟؟؟؟!!!

عاقا دیروز رفتیم خونه داییم اینا،دختر داییم ک هفت سالشه با ورجه وورجه اومده جلو روم وایساده...

ی ورقه نقاشی شده گرفته جلو روم ...

بوسم کرده و با شوق و ذوق ورقه رو داده دستم و میگه:امیر نیگاکن این منم ،این تویی،اینم بچه های من و توان...

از دیروز هرچقد اصرار میکنم منو ببرن تیمارستان بستری کنن،زیر بار نمیرن ...

_{جمله<>،یعنی چی؟؟؟؟}

واقعا متوجه نشدین ...ن واقعا؟؟؟/

این جمله ی ضرب المصل انگلیسیه ک میگه<<کار ،عار نیس>>...

انصافا دیگ ب گربه هاتون سوسیس کالباس ندین...

.

.

.

.

شما خوشتون میاد یکی بهتون گوشت انسلن بده ...

همسایه بغلی غضنفر اینا اومده ب غضنفر میگه:

-سگتون پای پسر منو گاز گرفته..

غضنفر:

-اولا ک سگ ما گاز نمیگیره .

-دوما سگ ما همیشه بستس.

-سوما ما اصن سگ نداریم.

دیروز رفتم داروخونه بقیه پول داروهارو بهم چسب زخم داده ...منم زدم دک و پوزشو آوردم پایین تا دیگه از این پیش بینی ها واسم نکنه...الان هروقت میرم اونجا بقیه پولمو واسم قرص اعصاب میده...

ترسیدن از سوسک بهانه بود ،او بغل میخواست ...منم جسور زودتر از اون دررفتم ...